بازشناسی طرحهای سنتی
پيشينه هنر نقاشی را ميتوان در ديوارههاي غارهاي سنگي جستجو كرد كه طي ساليان متمادي ، به كاخها ، بناهاي مسكوني ، سفالينه ، پارچه ، قالي و ديگر صنايع و هنرها راه يافت .
نقاشي از هنرهايي است كه تاريخي بسيار طولاني دارد . پيشينه اين هنر را ميتوان در ديوارههاي غارهاي سنگي جستجو كرد كه طي ساليان متمادي ، به كاخها ، بناهاي مسكوني ، سفالينه ، پارچه ، قالي و ديگر صنايع و هنرها راه يافت .
در نقوش كشور ما ، همواره به جانوران و گياهان توجه شده و هنرمندان آنها را در آثار خود بكار بردهاند ، اين نقوش بر مبناي تفكرات و برداشتهاي آئيني شكل گرفته است و بسياري از اين نقوش ، به نهادي از اعتقادات آنها بدل گشته است.
ايرانيان ، براي تزئين آثار و دستساختههايِ خود از نقوش گوناگوني استفاده كردهاند كه ظاهراً تعدد نقشهاي جانوري وگياهي بيشتر از بقيه بوده است .
آنان براي طراحي و تزئين اين آثار همواره چشم به طبيعت داشته و از آنها الهام گرفتهاند ، اما هيچ گاه ، دست به تقليد نزدهاند و به طرح و آرايش آن ، بيشتر ارج مي نهادهاند تا به نمايش واقعي اشياء .
هنرمندان در آغاز از طريق « ساده نگاريِ » نقوش طبيعي ، نقشهايي كه در طبيعت همانندي نداشت ، پديد ميآوردند .
ولي با گذشت زمان در عين دور كردن نقوش از طبيعتگراييِ محض ، سعي برآن داشتند تا نقش جديدي متناسب با شكل ظاهري و مواد سازنده شيء پديد آورند و نقش روي اشياء با سطح مورد نظر تناسب و همخواني داشته باشد. مثلاً براي گليم ممكن بود از خطوط شكسته و صاف و براي يك سفالِ استوانهاي از نقوش گردان استفاده كنند.
نقشهاي اوليه بازتابي از زندگي روزمره انسان بود. و طرحهايي مثل كوه ، زمين ، دريا و گياهان را دربرميگرفت. همچنين انواع خطوط راست ، شكسته و منحنيِ را ميتوان بر روي سفالينههاي بدست آمده از شوش ، سيلك و… ملاحظه كرد. رَمزگرايي و تمثيلي بودن از ويژگيهاي بارز اين نقوش است. طرحهايي كه مُلهم از طبيعت بوده و از آن گرفته شده و سپس با تفكر و اعتقادات هنرمند آميخته و به گونهاي انتزاعي ، به يك اثر هنري تبديل شده است. اين نقشها مقدمهاي بودهاند براي طراحي و تزئين آثار پيچيدهتر كه بعدها با نقوش و طرحهاي متنوّع ديگر گسترش و بسط يافتند.
ويژگيهاي نقوش در آثار منقوش اولیه :
۱ – نقوش گياهي در وسط متن و فضاي اصلي آثار كمتر به كار رفته اند.
۲ – كاربُرد نقوش گياهي نسبت به نقوش انساني و جانوري محدودتر است.
۳ – تنوّع نقوش گياهي زياد نبوده و بيشتر در حواشي و نوارهاي تزئيني به كار رفته اند.
بسياري از نقوش ساده را ميتوان بر روي سفالينههاي پيش از تاريخ ملاحظه كرد. ايران مهد سفالهاي منقوش است كه با انواع نقوش هِندسي ، گياهي ، جانوري و انساني تزئين شدهاند. بيشتر اين طرحها براي شيء يا سطح مخصوصي طراحي شدهاند و نقش كامل كنندهشيء بوده است. اين طرحها ، اغلب با رنگ سياه و بصورت هندسي و خلاصه شده ( تجديدي ) اجرا شده. در بناهاي بجاي مانده قديمي نيز ميتوان نقشهاي متنوعي را جستجو نمود. « تخت جمشيد » گنجينه بزرگ هخامنشي يكي از آنهاست. از نظر تاريخي دوره هخامنشي مجموعهاي انسجام يافته از هنر اقوام بينالنهرين ، اورارتوئي ، ايلامي و يوناني است كه به دليل تسلط هخامنشيان بر آنها ، هنر اين اقوام را نيز در اختيار گرفتهاند و از روش و تجربيات آنها براي تزئين بناها و آثار خود استفاده كردهاند. حجّاريهاي تخت جمشيد شامل : نقوش انساني ، حيواني و گياهي است و نقوش گياهي آن شامل گلهاي دوازده پَر(رُزت) ، نيلوفر آبي ( لوتوس ) و درخت سرو ميباشد. نقوش اين بَنا در هنر دورههاي بعد تاثير گذاشته است و جزو پايههاي اصلي هنر ايراني تا عصر حاضر است.
ويژگيهاي عمده نقوش در دوره هخامنشي :
۱ – استفاده از نقوش انساني ، حيواني و گياهي
۲ – تقسيمبندي قاب و طرّاحي حاشيه و متن
۳ – ظِرافت و دقّت در اجراي اثر
۴ – محدود بودن نقوش گياهي
از دوره اشكاني ، بيشترين آثار بدست آمده شامل ، نقاشي ديواري ، حجّاري و گچبريهايي از نقوش هندسي ، گياهي و انساني است. هنر اشكاني تحت تاثير هند يوناني بوده و نقوش بكار رفته در آثارِ آن دوره اكثراً جنبه تزئيني داشته است. اين نقوش با شيوه تكرار و قرينه انعكاسي اجرا شدهاند.
نقوش دوره ساساني امّا ، برگرفته از آثار دوره هخامنشي ميباشند. در اين دوره آثار فراواني با تزئينات مختلف از طرحهاي حيواني و گياهي بوجود آمده است. همچنين براي ايجاد اين طرحها از انواع روشهاي گسترش و تكثير نقش استفاده شده است.
هنر ساساني تاثير زيادي بر هنر اسلامي داشته است. شايد بتوان منشاء تعداد زيادي از گُلها و نقوش گياهي و تزئيني متداول امروزي را در آثار و گچبريهاي آن دوران جستجو نمود.
طراحي نقوش در دوره ساساني ، پايه اوليه خودرا پيدا كرده ، و استفاده از انواع قرينهسازي در آثار اين دوره قابل ملاحظه است.
ويژگيهاي نقوش در دوره ساساني :
۱ – نقوش گياهي پُر كننده فضاهاي خالي و مياني نقوش انساني و حيواني است.
۲ – نقوش گياهي از تنوع بيشتري نسبت به دورههاي قبل برخوردارند.
۳ – همچنين در اين دوره از نقوش گياهي و قوسدار و دَوراني استفاده شده است.
اصول طراحي نقوش در دوره ساساني ، پايه اوليه خود را پيدا كرده و روشهاي گوناگوني براي گسترش نقش در سطح بكار رفته شده است.
اوايل دوره اسلامي تا پايان دوره سلجوقي :
انقراض سلسله ساساني و ظهور اسلام ؛ عميقاً بر همه شئونات ايرانيان مخصوصاَ هنر آنها تاثير گذاشت. هنر اسلامي ، متاثر از هنر ساساني در ايران تكامل و توسعه يافت. محدوديت هاي خاصي كه در استفاده از نقوش انساني و جانوري بوجود آمد هم باعث شد تا هنرمندان مسلمان ايراني به نقوش تجريدي و گياهي اقبال بيشتري نشان دهند.
خط و خوشنويسي نيز در اين دوران به عنوان عنصري تزئيني مورد توجه قرار گرفت. خط كوفي در تركيب با نقوش گردان ، در آثار هنري مختلفي بكار گرفته شده است. بدين ترتيب خط كوفي تاثير زيادي بر ديگر نقوش گذاشت. و هنرمندان تلاش كردند تا از اين سبك در تزئين فضاهاي مختلف و اشياء استفاده كنند.
تنوع شكلها كه بر اثر تكرار و قرينهسازيِ نقوش پديد ميآمد ، زمينهساز طراحي قالبهايي همچون لچك ، تُرنج و شَمسِه در دورههاي بعدي شد.
ويژگيهاي نقوشِ دوره اسلامي از ابتدا تا پايان دوره سلجوقي :
۱ – كاربرد وسيع خط ( كوفي ) و تركيب با انواع نقوش و طرحهاي انساني ، جانوري ، گياهي و هندسي.
۲ – فشردگي و پيچيدگي طرحها و استفاده از نقوش اسليمي با قوسهاي كوتاه و فشرده.
۳ – ابتكار در تركيب نقوش ( در قالبهايي مثل ستاره ، حاشيه ، چليپا و … )
با وجود حمله مغول و حكومت ايلخانان بر ايران ، هنر سلجوقي تداوم يافت و تعدادي نقش مايه چيني نيز وارد هنر ايراني گرديد.
تيموريان وامدار هنر ايلخانان بودند. نقوش اين دوره نسبتاَ ظريفتر بوده و قوسهاي ساقههاي اسليمي بزرگتر شدهاند. با بكارگيري نقوش و طرحهاي ختايي در آثار و صنايع گوناگون حلقه ابداعات و ابتكارات در طراحي سنتي كامل گرديد.
وارد شدن عناصر و نقوش چيني همچون ابر ، اژدها و سيمرغ باعث غناي بيشتر طراحي و نقاشي ايراني شد و آثار زيادي با استفاده از اين نقوش تصويرگري شدند.
قوسهاي طولاني و استفاده از « سربند » براي اتصالات قوسها ، از ابداعات دوره تيموري است كه باعث ظرافت بيشتر در طراحي نقوش سنتي شد.
ويژگيهاي نقوش در دوره تيموري :
۱ – استفاده از نقوش گياهي ( ختايي ) و ايجاد اصول دقيقي در طراحي اسليمي و ختايي.
۲ – جدا شدن نقوش از خط و بكارگيري بعضي عناصر نقاشي چيني.
۳ – تقسيم زمينهكار به حاشيه و متن و طراحي داخل متن با لچك ، ترنج ياشمسه.
طرح هاي سنتي در دوره صفوي :
در دوره صفوي نوعي اسليمي به نام گلدار ابداع شد. در اين شيوه ، ساقهاصلي ضخيم و توخالي طراحي و سپس داخل آن با نقشهاي ختايي پُر ميگردد. و ساقههاي ختايي در داخل اسليميها حركت ميكنند.
ويژگيهاي نقوش سنتي دردوره صفوي :
۱ – بزرگي قوسهاي اسليمي و ختايي در عين ظرافت و رعايت تناسبات
۲ – تركيب اسليمي و ختايي دريكديگر
۳ – كاسته شدن از فشردگي قوسها و رواني طرحها
۴ – طراحي اسليمي گُلدار
از قرن دوازدهم هجري به بعد ، دگرگوني خاصي در طرحها و نقوش سنتي ظاهر ميگردد كه در آثار گوناگون اين زمان مشهود است . در اين دوره كه زمان حكومت قاجاريه است ، شاهد كمرنگ شدن اصالت در نقوش سنتي هستيم. و نيز ورود تركيبها ، نقوش و گلهايي كه در ايران سابقه و وپيشينهاي نداشتهاند.
در دوره معاصر هم ، طرحها و نقوش سنتي و در آثار و صنايع مختلف كاربرد وسيعي دارند و شامل انواع مختلفي هستند كه به نمونه هايي از آنها اشاره ميشود.
۱ – نقوش انتزاعي ، اشياء و پديدههاي طبيعي :
اين گروه از نقوش نيز اغلب با الهام از طبيعت و برگرفته از اشياي طبيعي است. ولي چنان خلاصه و ساده شده كه بعضاً تشخيص اين كه مُلهم از چه شيء يا پديدهاي بوده بسيار مشكل ميشود.
در اين گونه موارد هنرمند با تخيلات ، ذوق و سليقه خويش ، نقوش طبيعي را چنان تغيير ميدهد كه نقش مُجرّد از طبيعت را بوجود ميآورد.
نقوش هندسي و شكسته كاملاً انتزاعي هستند.
گاهي پديدههاي طبيعي الهامبخش هنرمندان بوده اند و آنها را بصورتي ساده و تزئيني در آثار خود بكار گرفتهاند.يكي از نقشمايههاي بسيار كهن ، نقش گردونه خورشيد است كه از دوران باستان در هنر ايران و نيز پس از دوره اسلامي به شكلهاي مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.
اين نقش مايه به صورت چهارگوش و شكسته و نيز بصورت مُدوّر ،بسته به شكل شيء مورد نظر در آجركاري ، كاشيكاري ، نقش فرش و … ديده ميشود.
۲ – نقوش منظم هندسي و گرِه ها :
اين گروه از نقش ها بيشتر در معماري سنتي ايران بكار گرفته شده ، اما منحصر به آن نميشود و در ساير رشتههاي هنرهاي سنتي نيز كاربرد دارد.
گرِه سازي يكي از آنهاست كه در هنرهايي چون آجركاري ، كاشيكاري ، منبت و مشبك ، گچبري و حتي در فرشبافي ديده ميشود.
گره سازی ، تزئيناتي است كه بصورت هندسي و با قواعد مشخص رسم شده و در مكانهاي متعدد از آن استفاده ميگردد.
در طراحي و رسم گرِهها ، معمولاً يك « واگيره » طراحي ميشود و اين نقش در تكرار خود ، نقش اصلي را ايجاد مينمايد كه ميتوان در سطح وسيعي آنرا پياده كرد. نقوش هندسي از طريق تقسيمبنديهاي هندسي ( مربعبندی و لوزبندی ) و تقسيم اين چندضلعيها بوسيله خطوط ريزتري كه آنها را خطوط « كُور يا قاعده » ميگويند ، بدست ميآيد. نقوشي كه در اين تقسيمبندي حاصل ميشوند را گره مينامند.
معمولاً از تقاطع و تلاقي ، توازي و يا تقسيم خطهاي كور ، خطوط اصلي بدست آمده و براي پيداكردن نقوش نيز ميتوان از طريق انتقال نقش ، دَوَران و يا از انواع روشهاي قرينهسازي استفاده كرد. برخي از اين نقشها عبارتند از : ستاره ، شمسه ، چهارلنگه ، طبل ، موج ، بازوبند و….
به طور كلي نقوش هندسي گِره بر حسب اينكه شكل خود را با الهام از كدام عنصر و پديدههاي طبيعي گرفته باشند ، به گروههاي زير دستهبندي ميشوند :
الف) نقوش گره مُلهم از گياهان
ب ) نقوش گره مُلهم از حيوانات
ج ) نقوش گره مُلهم از اشياء
د ) نقوش گره مُلهم از كُرات و ستارگان
ه ) نقوش گره انتزاعي
۳ – نقوش جانوري
استفاده از نقوش حيوانات و جانوران از ديرباز در كشورهاي شرقي بويژه ايران معمول بوده است. نقوش حيواني بكار رفته در هنرهاي سنتي كشورمان ، يكي از مجموعههاي غني طراحي است كه در طول تاريخ مورد توجه طرّاحان و هنرمندان قرار داشته است.
در اين مجموعه نمونههاي بسياري از نقشهاي جانوران و پرندگان كه به شيوههاي مختلف ، از جمله شِكسته و انتزاعي به اجرا درآمدهاند ، وجود دارد.
اين نقشها شامل :
الف ) نقوش حيوانات اهلي
ب ) نقوش حيوانات درنده و وحشي
ج ) نقوش حيواناتي كه نهاد زيبايي يا پاكي هستند ، مثل طاووس ، كبك ، كبوتر و …. ميباشند.
نقوش جانوري در طرحهاي سنتي به صورت تزئيني و براي پُر كردن فضاهاي خالي طرح مورد استفاده قرار گرفته و نقاشي و طراحي آنها با لذّات مورد توجه نيست.
اكنون نيز بكارگيري نقوش جانوري بصورت انتزاعي و شكسته در انواع هنرهاي سنتي متداول است . از اين بين ميتوان به « تشعير » اشاره كرد كه بصورتي گسترده ، نقوش جانوري به همراه ساير نقشها براي تزئين كُتُب و حواشي و يا بصورت مستقل اجرا ميگردد.
تشعير گاهي جنگ و درگيري حيوانات را نشان ميدهد. ( گرفت و گير ) و گاهي نيز در كنار عناصر گياهي و يا انساني و اشياء و پديدههاي ديگر اثري تزئيني را پديد ميآورد.
اگر تشعير به صورت تكرنگ و تيره باشد و يا از رنگي كممايه و اندك در آن استفاده شده باشد ، « سياه قلم » ناميده ميشود. گاهي نيز طراحي تشعير بصورتي اجرا ميشود كه نام خاصي دارد و به اين صورت است :
اول طراحي تشعير را انجام داده و داخل طرح را رنگي كم مايه ميزنند و بعد اطراف آن را قلم گيري طلايي مي كنند.اين نوع طراحي تشعير « انگ » نام دارد.
در نقاشي ايراني ، تك چهرهها ، طرح سياه قلم و تشعير ، معمولاً قسمتهاي برجسته طرح را با خط كلفت ( كُند ) و فرورفتگيها را با خط نازك ( تُند ) رسم ميكردهاند.
تندي در اصطلاح مساوي نازكي خط ، كندي يعني ضخامت و داغي نيز لكههايي است كه درانتهاي خطوط گذاشته ميشود كه حاصل فشار قلم است.
۴ – نقوش گياهي و تذهيب :
از هنرهايي كه نقوش گياهي به صورت گسترده درآن مورد استفاده قرار ميگيرد ، « تذهيب » است. تذهيب به معناي طلاكاري و زراندود كردن بوده و پيشينه آن به دوره ساماني ميرسد. با نفوذ اسلام به ايران اين هنر در اختيار حكومتهاي اسلامي قرار گرفت و هنر اسلامي نام يافت.
اين هنر در طول دوران مختلف با فراز و نشيبهاي بسياري روبرو بوده است. اما دوران اوج آن به زمان تيموريان برميگردد.
مراحل اجراي يك اثر تذهيب عبارتند از :
۱ – طرح اندازي و گردَه كردن.
۲ – رنگ آميزي
۳ – قلمگيري
۴ – رنگ زمينه يا متن
« اسليمي ها و ختاييها » عمده طرحهاي گياهي بكار رفته گرفته شده در تذهيب بودهاند. اين نقوش ميتوانند در قالبهاي متنوّعي قرار بگيرند. لچك ( مثلث ) ، ترنج ( لوزي يا بيضي ) ، شمسه ( دايره ) و … از اين دستهاند.
« گِره و جدول » نيز اصطلاحات متداول در اين هنر است كه اولي در كناره تذهيب به جاي جدول بكار ميرود و طرحي به صورت زنجيرههاي به هم پيوسته است. جدول نيز خطوطي است كه بر دورادور صفحه تذهيب شده بوسيله « ترلينگ » كشيده ميشود.